کد مطلب:314592 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:178

ناگهان دستی ظاهر شد
مرحوم آیة الله آقای حاج سید علی اصغر آقا صادقی كه هم دوره ی آیة الله العظمی میلانی و آیة الله العظمی حاج سید ابوالقاسم خوئی و علامه سید محمد حسین طباطبائی (اعلی الله درجاتهم) در نجف اشرف بودند، نقل می كرد:

13. چند نفری در صحن مبارك مشغول گفت وگو بودیم كه یك نفر وارد شد و بهت زده به اطراف نگاه می كرد تا پیش ما آمده سؤال كرد كه قبر امام عباس علیه السلام كجاست یا كدام است؟ ما ناراحت شدیم كه به زیارت آمده، اما امام و غیر امام را نمی شناسد و شروع به توبیخ و ملامت او كردیم. تا گفت: مرا مذمت نكنید، من مسلمان نیستم تا این مسایل را بدانم. گفتیم: اگر مسلمان نیستی این جا چه می كنی و چه كار داری و چرا آمده ای؟ گفت: مگر نشنیدید روزنامه ها نوشته بودند كه یك كشتی



[ صفحه 583]



در فلان دریا غرق شده؟ گفت: من هم سوار همان كشتی و مسیحی بودم و به هلاكت افتاده و به هر طرف متوسل شده نتیجه نگرفته و مأیوس دست از جان شسته كأنه ملهم شدم كه مسلمانان در مواقع سختی به حضرت عباس علیه السلام متوسل می شوند. من هم به آن حضرت متوسل شده عهد نمودم در صورت نجات اول به زیارت آن بزرگوار بروم كه ناگهان دستی ظاهر شد و گریبانم را گرفت و در كنار دریا بر زمین گذاشت و غایب شد. من هم برای این كه به عهد خود وفا نموده و حق آن بزرگوار را ادا نموده باشم به این جا آمده ام.



[ صفحه 586]